اخر باحالاش




























خنده کده

اگه نگین نخندین پیاز میشین می گندین

..

..

..

..

..

..

صورتی بزار...! صورتییییییییییییییی...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دختر خواجه نصرالدین طوسی هنگام تعویض فامیلی

..

..

..

گلم  

نازم   

عزیزم    

جیگرم    

ملوسم   

.  

.  

.  

.  

.  

.  

.  

.  

.  

.  

.  

تازم خوشگلم هستم

..

..

..

تفاوت امریکا و ایران در بازدید از باغ وحش: 

 

باغ وحش در امریکا میمون در حال خوردن موز:oh my god 

باغ وحش در ایران میمون در حال خوردن موز:پرویز بیا باباتو نگاه کن داره موز می  

خوره. 

..

..

..

تفاوت امریکا و ایران در بازدید از باغ وحش: 

 

باغ وحش در امریکا میمون در حال خوردن موز:oh my god 

باغ وحش در ایران میمون در حال خوردن موز:پرویز بیا باباتو نگاه کن داره موز می  

خوره. 

..

..

..

یک روزمردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.

 

ناگهان پسر 7 ساله اش سنگی برداشت

 

وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.

 

مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت

 

و چندین بار به آن ضربه زد.

 

او بدون اینکه متوجه باشد،

 

با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد!

 

در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد،

 

انگشتانش را ازدست داد.

 

وقتی پسرک پدرش را دید ...

 

با نگاهی دردناک پرسید:

 

بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟

 

مردبسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد..

 

 

او به سمت ماشینش برگشت

 

و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد.

 

در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود،

 

به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد.

 

پسرش نوشته بود:

 

«« دوستت دارم بابایی »»

..

..

..

حالا واويلا ليلی
کتاب داريم خيلی
علوم اسيرم کرد
رياضی پيرم کرد 
تا صبح بيدار موندم
اجتماعی خوندم
حالا واويلا ديکته
من ميزنم سکته
واويلا هی مشق 
من ميکنم يک غش
مبادا روزی امتحانی باشد 
نمره ی ما زير يازده ای باشد
حالا واويلا ليلی
بدبخت شديم خيلی

..

..

..

امروز صبح بعد از مدت ها تصمیم گرفتم

 

 

برم ورزش کنم.

 

تیشرت نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.

 

وحالا توجه شما و به تیکه های ملت غیور جلب میکنم:

 

نارنگی!کجا میری؟

 

پرتقال!بدو تا نخوردمت!

 

هویج!مگه خرگوش دنبالت کرده؟

 

ته سیگار!

 

رفتگر!برو ۹شب بیا بابا!

 

چی توز موتوری!

 

سن ایچ و دیگر هیچ!

 

لینا توپی!انقد جون نده بابا!

 

اسمارتیز!بقیه دوستات کجان؟

 

 

بچه ها بچه ها....گارفیلد!

..

..

..

سلام دوستانی که به وبلاگ من سر می زنید 

از مطالب قدیمی هم دیدن کنید گناه دارن بیچاره ها 

مثل این ضرب المثل نشین :

( نو که میاد به بازار     کهنه میشه دل آزار )

ممنون

 

..

..

..

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :
چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد. سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید
و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد
سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت :کمی صبر کن
نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!
شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟
آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت
همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.
و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد!!

..

..

..

اﮔﺮ ﺑﺘﻮﻧﯿﺪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ m ﻫﺎ n ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﺩﻗﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎ
ﻋﺎﻟﯿﺴﺖ . . .

و شما ب الزایمر دچار نخواهید شد . . .


mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
mmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm

 

.


.

 

.


.


.ﻭﺍﯼ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ n ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭﻡ

..

..

..

دختر : برو گمشو دیگه نمیخوام ببینمت  پسره : نه … تورو خدا …تنهام نذار … بی تو میمیرم  

دختر : به جهنم … ول کن دستمو   پسره با گریه : بی تو دنیا برام معنی و مفهوم نداره

دختر : به درک … من ازت خوشم نمیاد … بفهم      مامان دختره : پاشو لنگ ظهره

..

..

..

ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﺯ ﻭﻧﯿﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺪ ﻣﯿﺎﺭﻡ؟؟ 
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ : 








هیچی دیگه ندا اومد کلی تا صبح با ندا خوش گذشت
 

..

..

..

بابام به مامانم : ما که بهونه ای برا رفتن به ماه عسل نداریم پیامک بده ماه عسل ٬بگو یه بچه فلج داریم با گوشیش یه جا نشسته تکونم نمیخوره... 
نکنه منو میگن؟؟
cafe-barani.ir

..

..

..

تموم شد

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:باحال , در ساعت 17:14 توسط ⒩⒜⒮⒣⒠⒩⒜⒮ |